چند روز پیش با یکی از بچههای دانشگاه که تازه کارآموزیش رو تو بخش فنی یه شرکت آیتی شروع کرده بود، تلفنی حرف میزدم. تازه یک هفته بود که رفته بود سر کار. وسط صحبتها گفت: آقا اینجا داستان داریم
پرسیدم: چی شده؟
گفت: اولش گفتن روی یه پروژهی بکاند کار کنم. بعد که پروژه شروع شد، گفتن باید یه اسکریپت جانبی هم بنویسم که گزارشهای دیتابیس رو اتوماتیک بکشه بیرون. خب قبول کردم. ولی بعد دیدم دارن میگن پشتیبانی سیستمهای قدیمی شرکت هم موقتی بیفته گردن من
گفتم: حالا پروژهی اصلی چی شد؟
گفت: هیچی، مونده رو هوا. روزی سه ساعت دارم دیباگ سیستمهایی رو انجام میدم که هیچ مستندی ندارن. کدها رو هم بچههای قبلی نوشتن و رفتن
قراره این هفته با مدیر پروژه جلسه بذاره که تکلیف مسئولیتهاش مشخص بشه.
حین حرف زدنش گفت: کاشکی همون اول شفاف میگفتم فقط روی پروژهی اصلی تمرکز دارم
گفتم: اتفاقاً خیلی وقتا تو محیطهای فنی، سواد تکنیکی تنها کافی نیست. اینکه بتونی منطقی حرف بزنی، انتظارت رو شفاف کنی، حتی گاهی نه بگی، خیلی مهمه. پروژهی خوب، فقط با کد خوب جلو نمیره؛ ارتباط درست هم بخشی از کار فنیه.حالا فکر میکنید فقط همین بود؟ نه. باز تعریف کرد و گفت:
یه روز تو شرکت با چندتا از همکارا نشسته بودن گپ میزدن. یهو بحث سیاسی شده و حسابی داغ! صداها رفته بالا، یکی یه چیزی گفته، یکی دیگه جوابشو داده. آخرش یکی از بچهها اومده وسط و گفته: توروخدا این بحثا رو بذارید کنار، نذارید فضای صمیمی شرکت خراب شه. بماند که شروع کنندهش هم رفیق ما بوده…
اینا شوخی نیست. اینا دقیقاً همون موقعیتاییان که تو کارآموزی یا حتی کار اصلی باهاشون روبهرو میشی. موقعیتایی که نه تو جزوههای دانشگاه بهت یاد دادن، نه تو رزومهت نوشته، ولی اگه بلدشون نباشی، حسابی به دردسر میافتی.
مهارتهای نرم چیه؟
مهارتهای نرم همون چیزاییان که باعث میشن تو محیط کار یه آدم قابل تحمل و حتی محبوب باشی. نه فقط برای خودت، بلکه برای همکارات، مدیرت، و کل تیمی که باهاش کار میکنی. ما معمولاً از دانشگاه میایم بیرون با کلی مهارت فنی. مثلاً اکسل بلدیم، پاورپوینت درست میکنیم، تحقیق میکنیم، کد میزنیم یا طراحی میکنیم.
ولی بهمون یاد ندادن که
چطور با مدیرمون حرف بزنیم که هم حرفمونو بگیم، هم بحثمون درست پیش بره؟
چطور وقتی یه همکار یه چیزی میگه که به نظرمون چرت و پرته، بدون دعوا و با احترام جوابشو بدیم؟
چطور وقتی یکی از کارمون انتقاد میکنه، بهجای اینکه قاطی کنیم یا بریزیم تو خودمون، بشینیم فکر کنیم شاید داره یه راه بهتر بهمون نشون میده؟
یا وقتی سوءتفاهم پیش میاد، بهجای قهر کردن یا پشتسر حرف زدن، بریم مستقیم و محترمانه با طرف گپ بزنیم؟
اینا همون مهارتهای نرمن. اسمشون نرمه، ولی اگه نداشته باشیش، همهچیز تو محیط کار میتونه حسابی سخت و خشن بشه. بدون این مهارتها، یهو میبینی تو شرکت تنها شدی. احساس میکنی هیچکس نمیفهمتت. فکر میکنی همه اشتباه میکنن و فقط تو درست میگی.(جالبه که بگم تو گزارشاتی که ما داریم شرکتها میگن پیشنهاداتی که کارآموزا میدن به درد نمیخوره) و اینجاست که کمکم از کار کردن زده میشی و میگی: این کار به من نمیسازه.
چرا مهارتهای نرم تو کارآموزی انقدر مهمه؟
کارآموزی معمولاً اولین تجربهی جدی تو محیط کاره. اینجا دیگه نه استاد داری که نمره بده، نه پروژهست که اگه خراب کنی، ترم بعد درستش کنی. یه اشتباه ساده، یه برخورد ناجور، یا حتی یه سوءتفاهم کوچیک میتونه باعث بشه: پروژهت ازت بگیرن، حس کنن تو مناسب اون فضا نیستی، یا حتی بدتر، خودت انقدر حال و حوصلهت از محیط خراب شه که کلاً بیخیال کارآموزی بشی.
حالا فکر کن اگه یه کم مهارت نرم بلد باشی چی میشه؟
مثلاً تو اون بحث سیاسی، اگه از اول میگفت: بچهها بیاید دربارهی یه چیز دیگه حرف بزنیم که به کارمون ربط داره، أصلا کار به دخالت منابع انسانی نمیکشید.
چی یاد بگیریم؟
ارتباط برقرار کردن، ارتباط فقط حرف زدن نیست. اینه که بدونی کی، کجا، با کی، و چطور حرف بزنی. مثلاً اگه مدیرت ازت یه چیزی خواست که به نظرت منطقی نیست، بهجای اینکه بگی: این کارِ من نیست!، بگو: میشه یه کم توضیح بدید چرا این کار لازمه؟ شاید بتونم بهتر انجامش بدم. (این مورد اون قدر براتون پیش میاد که اگه سخت باشید نرم میشید)
یا وقتی با همکارات گپ میزنی، حواست باشه بحثو نبر به سمت چیزایی که حساسیتبرانگیزه، مثل سیاست یا مسائل شخصی.
کار تیمی
تو شرکت، هیچوقت تنهایی کار نمیکنی. همیشه یه تیم داری، حتی اگه فقط تو و مدیرت باشین! کار تیمی یعنی یاد بگیری نظر بقیه رو گوش کنی، حتی اگه باهاشون موافق نیستی. یعنی اگه یکی ایدهت رو رد کرد، بهجای اینکه دلخور شی، بپرسی: خب، تو چه پیشنهادی داری؟ یه کارآموز خوب، کسیه که بقیه دوست دارن باهاش کار کنن، نه اینکه بگن: این چرا انقدر غرغر میکنه؟
مدیریت احساسات
یه روز ممکنه مدیرت ازت انتقاد کنه، یه روز همکارت یه چیزی بگه که حرصت دربیاد. اینجا باید بلد باشی خودتو کنترل کنی. یه نفس عمیق بکش، یه کم فکر کن، بعد جواب بده. اگه عصبانی شدی، نرو همون لحظه بحث کن. یه کم صبر کن، بعداً با آرامش حرف بزن. این مهارت باعث میشه بقیه بهت احترام بذارن و بگن: این آدم حرفهایه!
حل تعارض
تو هر شرکتی، سوءتفاهم پیش میاد. یکی فکر میکنه تو کارشو خراب کردی، یکی فکر میکنه تو داری تنبلی میکنی. اینجا باید بلد باشی بری مستقیم با طرف حرف بزنی، اما نه با دعوا. مثلاً بگو: فکر کنم یه سوءتفاهم شده، میشه بشینیم دربارهش گپ بزنیم؟ اینجوری نه فقط مشکل حل میشه، بلکه نشون میدی آدم بالغ و مسئولیتپذیری هستی.
انعطافپذیری
تو کارآموزی، ممکنه ازت کارایی بخوان که تو شرح وظایفت نیست. یهجای اینکه مقاومت کنی، یه کم انعطاف نشون بده. اگه حس میکنی کار زیاده، محترمانه بگو: باشه، اینو انجام میدم، فقط چون یه کم وقتمو میگیره، میشه اولویت کارامو باهاتون چک کنم؟ اینجوری هم کارو انجام دادی، هم نشون دادی که حواست به همهچیز هست.
کجا یاد بگیریم؟
بهترین جا، اتفاقاً همین دانشگاهه! نه تو کلاس و جزوه، بلکه تو تشکلها، انجمنهای علمی، گروههای دانشجویی، یا حتی پروژههای تیمی. اونجاست که: یاد میگیری چطور یه ایده رو به بقیه بفروشی، چطور وقتی یکی باهات مخالفت کرد، دلخور نشی و باهاش بحث منطقی کنی، چطور با آدمایی که مثل تو فکر نمیکنن، کار تیمی کنی، چطور وقتی یه انتقاد شنیدی، بهجای اینکه جا بزنی، ازش استفاده کنی برای رشد.
مثلاً فکر کن تو انجمن علمی دانشگاه یه برنامه داری برگزار میکنی. یکی میگه ایدهت خوب نیست. یکی دیگه میگه بودجهش زیاده. اینجا یاد میگیری چطور نظرشونو بشنوی، باهاشون گپ بزنی، و یه راهحل پیدا کنی. این دقیقاً همون مهارتهاییه که تو شرکت به دردت میخوره.
اگه این مهارتها رو تو دانشگاه یا کارآموزی یاد نگیری، مجبوری تو محیط کار اصلی یادشون بگیری. اونم نه با آرامش و حال خوب، بلکه با تجربههای تلخ، دلخوریها، و اشتباهایی که ممکنه حسابی برات گرون تموم بشن.
حرف آخر
مهارتهای فنی تو رو به یه کارآموزی میرسونن، ولی مهارتهای نرم باعث می شن که تو اون کارآموزی موفق بشی و حتی بتونی پلههای بعدی رو سریعتر بری بالا. پس از همین امروز شروع کن. برو تو یه تشکل دانشجویی، یه پروژهی تیمی راه بنداز، یا اگه کارآموزی میری، سعی کن هر روز یه چیز جدید دربارهی کار کردن با آدما یاد بگیری. چون تو هر شرکتی، مهارت فنی لازمه، ولی مهارت انسانی، الزامیه.
حالا تو بگو، تو کارآموزی یا پروژههای تیمی چه تجربههایی داشتی که به نظرت به مهارتهای نرم ربط داره؟