کجا بریم؟

خب، اگه دانشجوی مهندسی هستی و داری به کارآموزی فکر می‌کنی، حتماً این سوال برات پیش اومده: باید برم یه شرکت بزرگ و معروف یا یه شرکت کوچیک و جمع‌وجور؟ این تصمیم خیلی مهمه، چون می‌تونه مسیر رشدت رو حسابی تحت تاثیر قرار بده. بذار با یه داستان فوتبالی شروع کنیم که حسابی بهت کمک می‌کنه موضوع رو بگیری.

کمتر کسیه که کاکا، ستاره برزیلی دنیای فوتبال، رو نشناسه. این بازیکن با اون تکنیک نرم و حرکات جادوییش، قلب هوادارا رو تسخیر کرده بود. کاکا تو میلان مثل ستاره می‌درخشید. تیمشون قهرمان اروپا شد و خودش هم جایزه بهترین بازیکن سال رو برد. اما یه روز، رئال مادرید، یکی از غول‌های دنیای فوتبال، بهش پیشنهاد داد. کی می‌تونه به همچین تیمی نه بگه؟ کاکا چمدونش رو بست و رفت مادرید.

ولی اونجا چی شد؟ تو رئال، کاکا بیشتر وقتا رو نیمکت نشسته بود. ژوزه مورینیو، مربی تیم، کمتر بهش بازی می‌داد. کاکا تو یه پیام احساسی به هوادارا گفت: «خیلی صبر کردم که مورینیو منو تو ترکیب بذاره، اما نشد. من بازی کردن تو یه تیم دیگه رو به نیمکت‌نشینی تو رئال ترجیح می‌دم.» آخرش هم از رئال خداحافظی کرد و برگشت میلان، جایی که می‌تونست دوباره بدرخشه.

 

حالا این داستان چه ربطی به کارآموزی داره؟ خیلی ساده‌ست. مثل کاکا، تو هم باید جایی رو انتخاب کنی که بتونی توش بازی کنی، رشد کنی و خودت رو نشون بدی. حالا بیایم دو تا گزینه رو بررسی کنیم: شرکت‌های بزرگ و شرکت‌های کوچک.

 

شرکت‌های بزرگ

فرض کن وارد یه شرکت بزرگ شدی، از اونایی که همه می‌شناسنشون، رزومه‌ات رو پر زرق‌وبرق می‌کنن و مامان‌بابات کلی بهت افتخار می‌کنن. اما صبر کن، یه کم دقیق‌تر نگاه کنیم.

از یه طرف، شرکت‌های بزرگ یه فرصت طلایی‌ان برای یاد گرفتن مهارت‌های نرم. چون با آدمای زیادی سر و کار داری – مدیر، سرپرست، همکارای ارشد و… – ناخودآگاه یاد می‌گیری چطور ارتباط حرفه‌ای برقرار کنی، ایده‌هات رو ارائه بدی، یا حتی با یه مدیر سختگیر وارد مذاکره شی. همون چیزیه که جان ماکسول می‌گه: رهبری یعنی نفوذ، نه مقام. اینجا یاد می‌گیری چطور بدون مقام رسمی، با نفوذ حرفه‌ای رشد کنی. از طرف دیگه، نظم و ساختار حرفه‌ای تو شرکت‌های بزرگ، بهت یاد می‌ده چطور تو محیط‌های سازمان‌یافته کار کنی. فرآیندهای مشخص، جلسات منظم، گزارش‌دهی دقیق؛ همه‌چی سر جای خودشه. و البته، اسم شرکت هم می‌تونه یه سکوی پرتاب باشه. داشتن اسم یه برند معروف تو رزومه‌ات مثل یه مهر تضمینه برای درهای بعدی.

اما بریم اون‌ور ماجرا. تو شرکت‌های بزرگ، گاهی فشار زیاد می‌شه. چون با افراد باتجربه کار می‌کنی، یه اشتباه کوچیک می‌تونه بزرگ جلوه کنه. کارایی که بهت می‌دن ممکنه روتین و ساده باشن – مثل مستندسازی یا کارهای پشتیبانی – که شاید هیجان‌انگیز نباشن. و چون رقابت بالاست، ممکنه سخت بتونی خودت رو نشون بدی. همون‌طور که «استیو جابز» گفته: «زمان شما محدوده، پس اون رو صرف زندگی کردن طبق نظر بقیه نکنید. اگه فقط تماشاچی باشی، فرصت درخشیدن رو از دست می‌دی. و چون رقابت بالاست، ممکنه سخت بتونی خودت رو نشون بدی.
همون‌طور که استیو جابز گفته: زمان شما محدوده، پس اون رو صرف زندگی کردن طبق نظر بقیه نکنید.

 

شرکت‌های کوچک

حالا بریم سراغ شرکت‌های کوچک، از اونایی که شاید اسمشون خیلی معروف نباشه، ولی می‌تونی توشون حسابی خودت رو محک بزنی.

تو شرکت‌های کوچیک، معمولاً با بخش‌های مختلفی درگیر می‌شی. از طراحی پروژه بگیر تا اجرا و حتی پشتیبانی. یعنی دایره یادگیری‌ات وسیعه. این یعنی دانش فنی‌ات به‌مرور قوی‌تر می‌شه؛ نه فقط در سطح تئوری، بلکه تو دل کار واقعی. مثل گفته آلبرت اینشتین: یادگیری، تجربه کردن است؛ همه چیزِ دیگر فقط اطلاعات است. فضا تو این شرکت‌ها صمیمی‌تره. اشتباهاتت، اگه هم پیش بیاد، خیلی فاجعه حساب نمی‌شن. همین فضای کم‌فشار بهت جرئت می‌ده چیزای جدید رو امتحان کنی. و چون تعداد نیروها کمه، فرصت بیشتری داری که ایده‌هات رو مطرح کنی، نقش پررنگ‌تری داشته باشی، و حتی یه پروژه کامل رو خودت جلو ببری. و حتی یه پروژه کامل رو خودت جلو ببری. همون‌طور که آلبرت اینشتین گفته: یادگیری، تجربه کردن است؛ همه چیزِ دیگر فقط اطلاعات است.

اما واقع‌بین باشیم. از اون‌ور، چون ساختار حرفه‌ای ممکنه جا نیفتاده باشه، بعضی پروژه‌ها بی‌نظم پیش برن یا مستندسازی خوبی نداشته باشن. فرصت رشد مهارت‌های نرم هم کمتره؛ مثلاً کمتر پیش میاد که مجبور شی با یه مدیر سرسخت یا مشتری بدقلق کار کنی. و شاید وقتی رزومه‌ات رو به یه شرکت بزرگ‌تر نشون بدی، اسم یه شرکت کوچیک اون‌قدر تأثیرگذار نباشه. همون‌طور که وارن بافت گفته: در دنیای کسب‌وکار، شهرت فقط پنج دقیقه طول می‌کشه تا ساخته شه – و همون‌قدر سریع می‌تونه از بین بره.

 

حالا چیکار کنیم؟

شرکت‌های بزرگ و کوچک در دو سر یک طیف قرار دارن. اما قرار نیست فقط بین این دو انتخاب کنی. خیلی وقتا شرکت‌هایی وجود دارن که حد وسط این طیفن؛ نه اون‌قدر بزرگ‌ان که توش گم شی، نه اون‌قدر کوچیک که بی‌ساختار باشن. اینجور شرکت‌ها می‌تونن هم ساختار حرفه‌ای داشته باشن، هم فضای یادگیری پویا و دوستانه. پس اگه به یه شرکت برخوردی که حس کردی این وسطاست، خوب بررسیش کن. شاید همون جایی باشه که قراره توش بدرخشی.

حالا بگو، تو کدوم تیم دوست داری بازی کنی؟